یکی از دوستان بنده، زیر مطلب بنده با عنوان "در انتخاباتی متفاوت وارد میشویم" نظری گذاشت و نوشت:

"با سلام

با تحلیل شما انگلیس پیروز انتخابات ایران شد؟!"

و اما جواب بنده به این نظر و نظرات مشابه آن این است:
"بسم الله
سلام علیکم
دوست عزیز نقد شما را خواندم. برخلاف برداشت شما، بنده مخالف این هستم که گفته می شود لیست انگلیسی! بنده لیست انگلیسی را نه مثبت که منفی می دانم. یعنی این که به جای دعوت به رأی دادن به کسی، لیست خود را برای حذف بسته است. یعنی این که بگوید به هر کسی میخواهید رأی بدهید اما به این لیست رأی ندهید. که خود دیدیم که از آن لیست -غیر از دو نفر- بقیه رأی آوردند. پس این پیروزی لیست انگلیسی نیست.این حرکت منفی نشان از این دارد که انگلیس به دنبال ورود عناصر نیست بلکه به دنبال حذف عناصر است. زیرا حذف کردن خیلی ساده تر و زودتر به نتیجه می رسد. آنهایی که از گفتگوی بی.بی.سی این برداشت را کردند که فلان لیستی که فلانی ارائه داده است انگلیسی است بیش از این که واقعا و حقیقتا به دنبال خیرخواهی باشند به دنبال سوءبرداشت های سیاسی و منافع خود هستند. البته یادمان نرود که انگلیس روی این مسأله نیز تمرکز بیشتری داشت که وزرای اطلاعات و قاضیان به هیچ کدام از مجلسین وارد نشوند اما دیدم که وارد شدند. "
اتفاقاً بعد از این که دائم برخی رسانه ها از ارائه لیست توسط بی.بی.سی خبر دادند کنجکاوانه به دنبال آن بودم که این خبر چقدر صحت دارد و اصلاً اصل خبر چه بوده است. با پیگیری هایم بالاخره یک تکه کوتاه از گفتگوی کذایی بی.بی.سی را پیدا کرده و دیدم. همچنین رسانه های معاند دیگر را نیز بررسی کردم. در این برنامه های انتخاباتی، لیست های آن ها به جای این که بگوید به چه کسی رأی بدهید عموماً روی این مسئله متمرکز شده بود که به چه کسی رأی ندهید. از جمله کسانی که توسط رسانه های معاند تبلیغ می شد که رأی نیاورند آیات عظام جنتی، مصباح، یزدی، هاشمی شاهرودی، دری نجف آبادی و ... بودند. هرچند در بین کاندیداهای مجلس شورای اسلامی نیز بودند کسانی که در این لیست سیاه قرار گرفتند، اما رسانه های معاند بیشترین هجمه خود را روی مجلس خبرگان رهبری قرار داده بودند.
هرچند انتخابات تمام شده است اما هنوز این سئوال مطرح است که چرا این افراد نبایستی به مجلسین راه یابند؟ آیا انگلیس خیرخواه ماست؟ آیا این افراد خائنند؟ آیا این افراد خادمند؟
آنچه با نگاهی از سر آزادگی مشخص است این که نمی توان کسی را به دلیل این که دشمن از او حمایت می کند خادم یا خائن دانست. از طرف دیگر دشمن خیرخواه ما هم نیست و به دنبال منافع خودش است. تنها یک مسئله را می توان برداشت نمود و آن این است که اگر فردی در لیست سپید دشمن باشد یعنی در راستای منافع دشمن است و خیلی خوب که باشد مخالف خط دشمن نیست یا دشمن از او مطمئن است که کمترین ضربه را به او خواهد زد. و اگر کسی در لیست سیاه دشمن باشد یعنی منافع دشمن را تأمین نمی کند. همین...
البته نباید از نظر دور داشت که به تعبیر مقام معظم رهبری، برخی افراد عمداً به دنبال آن هستند تا از سوی دشمن به رسمیت شناخته شوند و از آن ها حمایت شود. این مسأله نیز برای تمام ما ایرانی ها مشخص و واضح است.
همچنین این که عده ای نیروهای حزب اللهی مخلص و مؤمن را به هر بهانه ای می کوبند. 
البته این را هم بگویم که خداوند در قرآن کریم حزب الله را علی معرفی می کند، حالا این علی کیست؟ علی در تاریخ اسلام نه تند است نه کند. بلکه مردی است آزاده و با انصاف که عدالتش زبانزد خاص و عام است. آیا می شود مرد عدالت بی سند و مدرک به کسی تهمت بزند؟ آیا امام عدالت فحاش و توهین کننده را از خود می داند؟ 
پس بهتر است انصاف و آزادگی را رعایت کنیم.
این مسأله را نیز از نظر دور نداریم که جریانی نیز پیش از آن که جریان رقیب آن ها را متهم انگلیسی کنند جریان رقیب خود را داعشی خطاب می کردند. آن چنان که این جریان در سال 84 و در طول انتخابات ریاست جمهوری آن سال جریان رقیب خود را به طالبانیسم بودن متهم کردند. این همان جریانی است که جریان حزب اللهی را نه تنها به طالبانیسم بودن متهم می کند که همیشه به جنگ حزب الله آمده است. البته حزب الله کسانی نیستند که خود را زیر پرچم حزب الله می دانند یا ریش می گذارند یا امثالهم، حزب الله یعنی کسی که منش و روش علی را دارد. همین. و علی یعنی عینیت حق در علی و عینیت علی در حق...
جریان حزب الله هیچ گاه خود را نماینده الله نمی داند، بلکه این تبلیغات حزب الشیطان است. حزب الله متعادل است و پیرو عدل و از نظر او هدف وسیله را توجیه نمی کند کاری که برخی از جریانات تحت هر عنوانی انجام داده و می دهند..